کد مطلب:149258 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:125

روش رهبری در زمان امام حسین
در زمان امام حسین علیه السلام روش رهبری خیلی عوض شده بود، از زمین تا آسمان تغییر كرده بود. یك خط كه می خواهد به موازات خط دیگر امتداد پیدا كند، اگر یك ذره از موازات خارج شود، ابتدا فاصله ی كمی از خط دیگر پیدا می كند،ولی هر چه ادامه پیدا كند فاصله اش زیادتر می شود در شصت سال قبل، در زمان پیغمبر اكرم وقتی مردم می خواهند مركز دنیای اسلام را ببینند، چه می بینند؟ حتی در زمان ابوبكر و عمر همان طور بود. ولی در زمان عثمان تغییر كرد و شكل دیگری پیدا نمود. بیشترین كار


خلافت خلیفه ی مسلمین، در عمل نكردن او به كتاب الله و سنت رسول الله نبود، بلكه در روشش بود. اختلاف ابوذر و معاویه هم بیشتر در روش بود. حالا (زمان امام حسین) وقتی می خواهند خلیفه ی مسلمانان را ببینند، چه می بینند؟ افراد مسن كه پیغمبر را درك كرده اند، حتی آنها كه ابوبكر و عمر را درك كرده اند، و مخصوصا كسانی كه علی علیه السلام را در دوره ی خلافت دیده اند، وقتی می آیند در مركز دنیای اسلام، جوانی را می بینند كه سی و دو سه سال بیشتر از عمرش نگذشته است، جوان خیلی بلند قدی كه می گویند خوش سیما و خوش منظره بوده ولی لكه هایی در صورتش داشته است، جوانی شاعر مسلك كه خیلی هم عالی شعر می گوید ولی اشعارش همه در وصف می و معشوق و یا در وصف سگ و اسب و میمونش است. هفت در را باید طی كرد تا رسید به جایگاه او. كسی كه می خواهد به ملاقات او برود، ابتدا دربانها می آیند جلویش را می گیرند. بعد از تفتیش، اگر بتواند از آنجا بگذرد باید از چند در و دربانهای دیگر بگذرد تا برسد به جایگاه او. وقتی به آنجا می رسد، مردی رامی بیند كه در یك محیط مجلل روی تخت طلا نشسته و دورش را كرسیهایی با پایه هایی از طلا و نقره گذاشته اند. رجال و اعیال و اشراف و سفرای كشورهای خارجی كه می آیند، باید روی آن كرسیها بنشینند. بالا دست همه رجال و اعیان و اشراف، یك میمون را پهلو دست خودش نشانده و لباسهای فاخر زربفت هم به او پوشانده است. چنین شخصی می گوید من خلیفه ی پیغمبرم، و می خواهد مجری دستورات الهی باشد. نماز جمعه هم می خواند، امامت جمعه می كرد، برای مردم خطبه می خواند و حتی مردم را موعظه می كرد.